شنای پروانه/ محمد کارت «شنای پروانه» با تمام کاستیهای پُرشمار، خوب میآغازد، و سعی دارد در آغاز، معنای دیگر -و امروزیِ- پروانهگی را تصویر کند: وقتی «پروانه»ی سرگردان، هراسان...
یحیی سکوت نکرد/ کاوه ابراهیمپور «یحیی»، هشتساله، در انبار مخوف خانه عمهاش -بیتوجه به اطرافیان- مشغول بازی است. او حتّی حاضر نیست با پدرش (پدرش؟) خداحافظی کند -بس که...
یادداشتی دربارۀ «طلا» و کارنامۀ پرویز شهبازی این طلای «شهبازی» است. نوآور و خلاق در چارچوبِ سست و تنگِ کارنامۀ نوشتاری و تصویریِ پرویز شهبازی. میشود احساس کرد...
تِنِت/ کریستوفر نولان بلک-پَنترِ مفهومزده و پیچیدهنمای اخیرِ کریستوفر نولان –تِنِت– در ادامۀ پروژۀ «چگونه کلیشهترین الگوهای ژنریک را متفاوت و روشنفکرانه نشان دهیم؟»، چیزی بیش از تقلیل «علم» به ژانر اکشن نیست! -و چیزی بیش از این نیز
تیغ و ترمه/ کیومرث پوراحمد کی فکرش را میکرد سازندۀ شب یلدا که روزی با «حامد»ِ شلاقخوردهاش همدردی داشت، اکنون به سبک «هرچه کنی به خود کنی»های ترکی/ هندی، شیشههای مشروبات الکلی را -به سرانجامِ آیینۀ عبرت- فرو میریزد
یادداشتی دربارۀ «طلا» و کارنامۀ پرویز شهبازی این طلای «شهبازی» است. نوآور و خلاق در چارچوبِ سست و تنگِ کارنامۀ نوشتاری و تصویریِ پرویز شهبازی. میشود احساس کرد یک گام رو به جلو آمده؛ امّا خدایی ناکرده توقعات بالا
یحیی سکوت نکرد/ کاوه ابراهیمپور «یحیی»، هشتساله، در انبار مخوف خانه عمهاش -بیتوجه به اطرافیان- مشغول بازی است. او حتّی حاضر نیست با پدرش (پدرش؟) خداحافظی کند -بس که بیخیال مینماید! ساعتی بعد لباس عروسی کهنه عمهاش را پوشیده، از
شنای پروانه/ محمد کارت «شنای پروانه» با تمام کاستیهای پُرشمار، خوب میآغازد، و سعی دارد در آغاز، معنای دیگر -و امروزیِ- پروانهگی را تصویر کند: وقتی «پروانه»ی سرگردان، هراسان در خیابانهاست و هرکه را (با حرکات سریع دوربین در جهتهای
تِنِت/ کریستوفر نولان بلک-پَنترِ مفهومزده و پیچیدهنمای اخیرِ کریستوفر نولان –تِنِت– در ادامۀ پروژۀ «چگونه کلیشهترین الگوهای ژنریک را متفاوت و روشنفکرانه نشان دهیم؟»، چیزی بیش از تقلیل «علم» به ژانر اکشن نیست! -و چیزی بیش از این نیز
تیغ و ترمه/ کیومرث پوراحمد کی فکرش را میکرد سازندۀ شب یلدا که روزی با «حامد»ِ شلاقخوردهاش همدردی داشت، اکنون به سبک «هرچه کنی به خود کنی»های ترکی/ هندی، شیشههای مشروبات الکلی را -به سرانجامِ آیینۀ عبرت- فرو میریزد
یادداشتی دربارۀ «طلا» و کارنامۀ پرویز شهبازی این طلای «شهبازی» است. نوآور و خلاق در چارچوبِ سست و تنگِ کارنامۀ نوشتاری و تصویریِ پرویز شهبازی. میشود احساس کرد یک گام رو به جلو آمده؛ امّا خدایی ناکرده توقعات بالا
یحیی سکوت نکرد/ کاوه ابراهیمپور «یحیی»، هشتساله، در انبار مخوف خانه عمهاش -بیتوجه به اطرافیان- مشغول بازی است. او حتّی حاضر نیست با پدرش (پدرش؟) خداحافظی کند -بس که بیخیال مینماید! ساعتی بعد لباس عروسی کهنه عمهاش را پوشیده، از
شنای پروانه/ محمد کارت «شنای پروانه» با تمام کاستیهای پُرشمار، خوب میآغازد، و سعی دارد در آغاز، معنای دیگر -و امروزیِ- پروانهگی را تصویر کند: وقتی «پروانه»ی سرگردان، هراسان در خیابانهاست و هرکه را (با حرکات سریع دوربین در جهتهای